هیربدهیربد، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 21 روز سن داره

هیربد هدیه ی خدا در کریسمس

الان دیگه هیربدجونی برای خودش ماشالله مردی شده ، خواهرش هم دیگه نمیرسه به وبلاگ برادرش سربزنه الان هم بادیدن وبلاگش تمام خاطراتم زنده شد❤️

خونه مامانبزرگ بابابزرگ

عکس های خشگل از خونه مامانبزرگ بابابزرگ مامان داره لباساتو درمیاره اینجالباستو دراوردیم میخوای بری اب بازی داری واردتشت میشی   داری آب بازی میکنی جدیدا یادگرفتی میری یک جاقایم میشی صداتم درنمیاد هیرچی میگیم هیربد کو جواب نمیدی توکمد قایم شده بودی ولی پاهات معلوم بود زدی صندلی مامانبزرگ اینارو داغوووووون کردی خخخخخخخخخخ تازه توپ بازی هم میکردی صندلی هم محکم گرفته بودی خیلی ازش خوشت اومده بود مثلا قاییم شدی دالییییییییی موشه ...
26 خرداد 1393

حیاط خونه مادرعموحمید

رفتی خونه مادرشوهرخاله وحیده ومعلوم بودکلی خوشگذروندی آخه من درس داشتم باهاتون نیومدم اینم عکساش بقیش واسه بعدخوابم میادالان ...
9 خرداد 1393

نمایشگاه بادایی وعکس+مطلب

داداشی امروزمیخوام چندتااز خوراکی هایی رو که علاقه شدیدی بهشون داری واست ینویسم عاشق چیپس و پفکی متاسفانه اون اوایل که اومده بودیم مشهدوهنوزخونمون روکامل نچینده بودیم مامانبزرگ مرضیه واسم  پفک اورد منم یکم بهت دادم حالا هروقت چیپس یاپفک میبینی میخوری اونم پفک نمکی خیلی دوست داری یه چیزدیگه که خیلی دوست داری خیارشور وقتی خیارشوریادلستر یانوشابه سرسفره میبینی دیگه غذا نمیخوری راستی زیتونم خیلی میخوری این چندتاچیزوخیلی دوس داری چندروزپیشم بازندایی ودایی و پسردایی رفتیم نمایشگاه گل   عکس های خشگلت که من خیلی دوسشون دارم ...
3 خرداد 1393
1